تصور کنید صاحب مزرعه کوچکی هستید و نمیتوانید از کمکهای عملی استفاده کنید، — که با وجود حاشیه سود کم و هزینههای بالای تولید حتی بیشتر از مزارع بزرگ به آن نیاز دارد.
برای بسیاری از تولیدکنندگان در دنیا ؛ “واقعیت” همچین چیزی است.
در واقع من یکی از همین تولیدکنندگان هستم – دوست دارم خودمان را “کشاورزان میکروسکوپی قهوه” بنامم. من 60 سال دارم و کانادایی هستماما نیمی از عمرم را در پاناما گذراندهام، که در آنجا اکنون یک مزرعه کوچک دارم. من و کشاورزان همسایهام در تلاش بودهایم که وضعیتمان را از طریق دستیابی به بازار تخصصی بهبود بدهیم. آنچه در ادامه میآید چشماندازی بر چالشهایمان به عنوان کشاورز میکروسکوپی و نحوه غلبه ما بر آنها است.
دو چهره از قهوه پاناما
پاناما ممکن است به قهوه فوق العادهاش گیشا Geisha معروف باشد، اما در منطقه جدا شده بارتا در ککله، همه چیز متفاوت است. بیشر قهوههای تخصصی صادراتی از چیریکی Chiriquí میآیند که با مزارع مناسب، کوهستانهای بلند، و جنگلهای ابری خود معروف است. اینجا جایی است که میتوانید بزرگان صنعت قهوه پاناما را بیابید. به عنوان مثال، Hacienda La Esmeralda، که توجه دنیا را به گیشا جلب کرد و فقط سال گذشته در مزایده هر پوند قهوه را به ازای 601 دلارامریکا فروخت.
در چیریکی، بسیاری از مزارعاندازهای در حدود سی تا چهل هکتار دارند اما، البته کشاورزان کوچکتر را نیز میتوانید بیابید. مزارع اغلب با 5 هکتار شروع میشوند؛ مزارع با اندازه ده هکتار را نیز میتوان کوچک در نظر گرفت.
بسیاری از این مزارع کوچک دارای مالکیت خانوادگی هستند، و از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود. درختان قهوه ظاهر فوق العادهای دارند؛ تولیدکنندگان اعتبار همه کشاورزان قهوه هستند. برخی از آنها قهوه فوقالعادهای را برای بیش از صد سال تولید کردهاند.
با وجود این، به دلیلاندازه کوچکشان، ممکن است تولید قهوه کافی برای رقابت در بازار داخلی یا بین المللی دشوار باشد.
در بارتا، این موضوع حتی دشوارتر است. مزارع کوچک نیستند؛ بلکه میکروسکوپی هستند. یک تولیدکننده متوسط بین یک تا سه هکتار را در اختیار دارد، و از بیشتر این زمین چیزی تولید نمیکند. بزرگترین مزارع از 8 هکتار بزرگتر نیستند، که شاید فقط از 50% از آن برای کشت قهوه استفاده شود.
در محل کارم در بارتا، من با یک پانامایی به اسم آلوارو شریک هستم. در زمان شروع فعالیتمان، میانگین درآمد سالانهاش فقط 400 دلار یا چیزی کمتر از 35 دلار در ماه بود. و از آنجا که نمیتوانستم هیچگونه اطلاعات رسمیدر این مورد بیابم، آلوارو به من گفت که افراد بسیاری هستند که این مقدار هم درآمد ندارند.
قیمت و سرمایه گذاری پایین: یک وضعیت گیج کننده خارج از کنترل
بیشتر قهوه بارتا در طول تاریخ به شرکتهای محلی بزرگ قهوه که محصول مزارع مختلف را باهم ترکیب و میفروشند فروخته میشود. نتیجه این عمل قیمت به شدت پایین قهوه است؛ قبل از اینکه بیایم، به من قیمت 1 دلار به ازای هر پوند گفته شد.
و به یاد داشته باشید که مردم در بارتا قهوه زیادی تولید نمیکنند. با وجود همه هزینههای مزارع، هیچامیدی برای سود نیز ندارند. بسیاری از تولیدکنندگان از عهده مزرعه خود بر نمیآیند، و به همین دلیل رهایش میکنند. تولید منطقه سال به سال کمتر شده است. و در مقابل، درآمد کشاورزان نیز کمتر و کمتر شده و مارپیچی رو به پایین ایجاد کرده است. زنگ برگ قهوه ، یک بیماری قارچی است که برگهای قهوه را آلوده میکند و به آرامی آنها را از بین میبرد، به مشکل بزرگی تبدیل شده است. میتوانم بگویم، که در منطقه ما، این بیماری حدود 90% از گیاهان را از بین برده است.
مردم در فقر شدید به سر میبرند. این منطقه با زیر ساختهای ضعیف جدا شده است. تنها جاده ورودی و خروجی به شدت نادیده گرفته شده، و چهار سال از آخرین باری که شیب ساز جاده از آن عبور کرده است میگذرد.
تیمهای پزشکی هر دو ماه یک بار به منطقه میآیند. ما نوزادهایی داشته ایم که چون خانوادهشان نمیتوانستند به موقع آنها را به بیمارستان برسانند مردهاند. خانوادهای میشناسم که پسر ده سالهشان توسط یک افعی سمیگزیده شد و تا سه روز بعد نتوانستند او را به بیمارستان برسانند. خوشبختانه او بهبود یافت. همسر شریکم، پسرش را کنار آسیاب قهوه، بدون حضور کسی، به جز خودش و همسرش بدنیا آورد. خوشبختانه پسر آنها بچه سالم و تندرستی است که عاشق قهوه است.
اگر گفتن این مسئله به مثابه ی یک چیستان است نگران نباشید. شما هم احتمالا قهوه هایی را با برچسب فرآوری عسلی، فراوری طبیعی و یا فراوری شسته دیده اید. شما ممکن است در مورد عسل قرمز یا سیاه شنیده باشید. اما دیدن این نوع تفاوت ها در کافی شاپ محله ی شما چندان مصطلح نیست. بنابراین امروز قصد داریم که انواع مختلف فراوری های عسلی را تجزیه و تحلیل نماییم.
7 مورد از بزرگترین چالشهایی که کشاورزان میکروسکوپی قهوه با آن روبرو هستند.
زمانی که من و آلوارو شروع به کار باهم کردیم. فهمیدیم که 7 چالش پیش رو داریم.
- چالش کیفیت
هدف ما از 2008، تبدیل بارتا به منطقه قهوه تخصصی بود. هیچ کس باور نداشت که این کار شدنی است. من بعضی از تولیدکنندگان در دیگر مناطق، از جمله آنهایی که جز بهترین حراجی و جوایز پاناما بودند رسیده ایم. با این وجود وقتی با بعضی از مردم صحبت میکردیم احساس میکردند که هدفم اینجا در بارتا شدنی نیست. فقط فقط چیریکی بود که بارها شنیدم که تنها در آن جا میتوان قهوه ویژه تولید کرد. خوشبختانه، توانستیم ثابت کنیم که این افسانه اشتباه بوده است.
- چالش زمین کشاورزی
میتوانم بگویم که مزارع اینجا بطور میانگین فقط از 50% زمینشان قهوه برداشت میکنند. تولیدکنندگان نیاز به بهبود گیاهانشان، به هر دو صورت تعداد و سلامت دارند. با این حال، همه اینها نیاز به هزینه مالی دارند. کشاورزی که میانگین درامد سالانهاش 400 دلار است چیزی زیادی برای هزینه در مزرعهاش ندارد. و از آن مهمتر، سالها طول میکشد که گیاهان به حداکثر بازدهی خود برسند.
رای قهوههای تخصصی و استثنایی، مرتب سازی در حین برداشت و فراوری اهمیت زیادی دارد. حتی تعداد کمی از دانههای کم کیفیت یا نامناسب میتوانند کیفیت نهایی را با وجود تعداد زیاد دانههای خوب کاهش دهند.
3.چالش آموزش
با اینکه بسیاری از تولیدکنندگان محلی تمام عمرشان را صرف تولید قهوه کردهاند، اما اموزشی در خصوص جدیدترین روشهای توصیه شده برای کشاورزی ندیدهاند. دستیابی به اطلاعات دشوار است. با این وجود، ایالات متحده برنامه داوطلبانه سپاه صلح را اجرا میکند و طرحهای دولت به تولیدکنندگان محلی کمک کرده است که بهترین شیوهها را یاد بگیرند.
در مورد ما، برای شریکم آلوارو ترتیبی دادیم که آموزشش را در کاستاریکا دریافت کند. ما همچنین مشاورانی استخدام کردیم که برای بازدید و بررسی مزرعه بیایند و مشورت بدهند. در حال حاضر، آلوارو آموزشهای خود را به هرکس که مایل به یادگیری باشد انتقال میدهد. ما تلاش میکنیم که با مثال توضیح دهیم.
- چالش اعتماد
اعتماد محلی کمی به طرحها و کمپانیها وجود دارد. مردم احساس میکنند که طرحهای دولتی بسیار کوتاه مدت و غیر موثر هستند. قیمت پایین پیشنهاد شده توسط خریداران عمده تولیدکنندگان را نا امید کرده است.
- چالش بازاریابی و فروش
احتمالا این دشوارترین چالش در میان همه آنها باشد. اگر تولیدکننده نتواند قهوهاش را با قیمت پایداری بفروشد، همه تلاشها بیهوده است. هنوز بسیاری از سازمانها و آژانسهای دولتی درآموزش بازاریابی ناموفق بودهاند.
برای فروش، زمانی که در چنین مقیاس کوچکی کار میکنیم، لازم است که خلاق باشیم. گمان نمیکنم تولیدکنندگانی که در زمینی به کوچکی زمین ما فعالیت میکنند با فروش قهوه سبز یا حتی قهوه برشته در سوپر مارکت سود چندانی به دست بیاورند. آسان ترین شیوه کسب درامد پایدار فروش فنجانی است – اما نیاز به برنامه ریزی و سرمایه گذاری جدی دارد.
-
چالش زیرساخت
قهوه تخصصی نیاز به روشهای مناسب، بخصوص در حین فراوری دارد. وقتی که زمان ساخت یک دستگاه پوست خوب میرسد، نیاز دارد که قطعه زمین مناسبی بیابید، ساختمان را بسازید، تجهیزات را تهیه کنید، مجوزها را کسب، و کارگران را آموزش دهید. برای کشاورزان میکروسکوپی، دستیابی به این موارد بسیار دشوار است.
بطور مشابه، مسئله جادههای خوب نیز وجود دارد. زمانی که ماشین پوست کن دارید، برخی از مزراع ممکن است به اندازه دو ساعت از آن فاصله داشته باشند. بسیاری از کشاورزان هر روزه کیسههایی از دانههای قهوه تر را بر پشتشان در گل و باران در کوهستان حمل میکنند. این روش تولید یک قهوه با کیفیت و همچنین یک قهوه پایدار یا یک زندگی خوب نیست.
- چالش سازمانی
یکی از اولین مواردی که ما تلاش کردیم انجام دهیم ساخت یک شرکت بود. یک شرکت خوب میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند: تولیدکنندگان میتوانند به هم بپیوندند، آسیاب بسازند، قهوهشان را بازار یابی کنند، و در مورد قیمت مذاکره کنند.
متاسفانه تلاشهای ما موفقیتامیز نبود. مشابه هر تیم یا گروهی، مدیریت شرکت کار دشواری است و متکی به همکاری و اهداف مشترک همه اعضا است.
چه آیندهای در انتظار بارتا است؟
کشاورزان میکروسکوپی شبیه خودم میتوانند محصولی استثنایی تولید کنند –اما اغلب به حمایت یا منابع درست نیاز داریم.
بارتا در این موارد ضعیف است. آلوارو و من پیشرفتهای بزرگی را دیده ایم. قهوه ما در سه سال گذشته توانسته کیو-گرید 85.5، 86، و 87 را به ترتیب کسب کند. تولید قهوه ویژه در یک مزرعه به شدت کوچک نیز امکانپذیر است.
تنها چالش سودآوری آن است. استراتژیهای بازاریابی متنوع هستند. ما بستههای قهوهمان را در نمایشگاهها و از طریق دوستان در شهرهای مختلف و رستورانها میفروشیم. علاوه بر این ما آن را بصورت فنجانی به وسیله ماشینهای اتومات فروش قهوه هم میفروشیم. به این طریق، ما محصولمان را میشناسانیم.
ما هنوز درامد قابل ملاحظهای نداریم، اما میتوانیم مزرعهمان را حفظ کنیم. همانطور که کیفیت بالا میرود، میتوانیم بیشتر بر روی زیر ساختها هزینه کنیم، و میتوانیم راه جدیدی برای بازاریابی و فروش قهوهمان بیابیم، امیدواریم که بهبود را ببینیم.
ما دائما در حال تلاش برای یافتن فرصتی برای بازاریابی موثر محصولاتمان هستیم. و حداقل، ما یک قهوه عالی مینوشیم.
بسیاری از سازمانها کارهای ارزشمندی برای کمک به کشاورزان کوچک و بهبود زندگی آنها انجام میدهند. اما نباید تولیدکنندگان کوچکتر را نادیده بگیریم که چالشهایشان حتی دشوارتر هم هست.